رحلت حضرت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)
چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ
قُلْ لِلْمُغیَّبِ تَحْتَ اَطْباقِ الثَّرى | اِنْ کُنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتى وَنِدائیا |
بگو بدانکه در زیر توده هاى خاک پنهان شده | که اگر تو فریاد و نداى مرا مى شنیدى |
صُبَّتْ عَلىَّ مَصآئِبٌ لَوْ اَنَّها | صُبَّتْ عَلَى الاْیّامِ صِرْنَ لَیالِیا |
که فرو ریخته بر من مصیبتهایى و اگر آنها | بر روز روشن فروریخته بود شب تار مى گشت |
قَدْ کُنْتُ ذاتَ حِمىً بِظِلِّ مُحَمَّدٍ | لا اَخْشَ مِنْ ضَیْمٍ وَکانَ حِمالِیا |
براستى که من در سایه محمد پشتیبانى داشتم | و ترسى از ظلم کسى نداشتم و او جورکش من بود |
فَالْیَوْمَ اَخْضَعُ لِلذَّلیلِ وَاَتَّقى | ضَیْمى وَاَدْفَعُ ظالِمى بِرِدآئیا |
ولى امروز در برابر اشخاص خوار فروتن گشته واز ستم | بر خود مى ترسم و ستمگرم را با جامه دور مى کنم |
فَاِذا بَکَتْ قُمْرِیَّةٌ فى لَیْلِها | شَجَناً عَلى غُصْنٍ بَکَیْتُ صَباحِیا |
پس اگر مرغ قُمرى شبانگاه بگرید | از روى اندوه بر شاخسارى من در روز بگریم |
فَلاََجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسى | وَلاَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فیکَ وِشاحِیا |
قرار دهم اندوه را پس از تو مونس خود | و دانه هاى اشک را بصورت گردن بندى درآورم |
۹۴/۰۹/۱۸